انگشتانِ ميرا
انگشتانِ ميرا Mira’s Fingers آرش: ميرا، تو اصلا وقتى نيستم بم فك ميكنى؟ ميرا: چى...
فرسودگى در مكالمه
Dialogical Exhaustion فرسودگى در مكالمه بين دو سوژه هنگامى رخ ميدهد كه به صورت متناوب...
خداحافظ میرا
خداحافظ میرا Mira, goodbye آرش: من صبورم ميرا! ميرا:آرش، صبر مهمه، حتّى شايد لازم! ولى...
پروكراستيزم مدرن
Modern Procrastinism پروکراستیزم مدرن تبعيض يك مفرِّ ناامن براى گريز از# واقعيت، ميانبرى شناختى همراه...
هذيان خود
هذیان خود Delusion of Self ما نسخه هاى مختلفى از آگاهى را در درون خود...
عسل
عسل Honey دانستن درباره ى عسل با چشيدن آن تفاوت دارد. دانستن درباره ى خود...
بدبين باش!
بد بین باش Be a cynic… مانى: هِربى چطوريه كه هر چيزى كه من تصور...
چينىِ احمق
چینی احمق The wanker Chinese ويليام در حالى كه به سختى به جلو خم ميشد...
دردِ والدينى
خاطرم هست در نه سالگى به جاى اينكه قبل از امتحانات ثلث درس بخونم كل...
“او”
ديدن اين نوزاد كه تو اين شرايط بحرانى به دنيا اومده من و ياد عبارت...