آزمون های سنجشآزمون سنجش افسردگی مرحله 1 از 4 - توضیحات آزمون 25% پرسشنامه افسردگی سازنده: بک سال ساخت: ۱۹۸۸ تعداد سؤال: 21 مدت زمان آزمون: 5 دقیقه «مقدمه» واژه افسردگی ممکن است در زندگی روزمره یک واژه رایج باشد و در موارد مختلفی استفاده شود، اما افسردگی به معنی واقعی آن، چیزی فراتر از غمگین بودن است. در واقع افسردگی مجموعه ای از علائم را شامل می شود که فرد را دچار مشکلات جدی می کند و بر زندگی فرد تأثیر منفی دارد. علائم آن شامل سطح انگیزه و انرژی پایین باشد که میتواند بر افکار، رفتار، احساسات و خوشی و تندرستی یک فرد تأثیر بگذارد و همچنین گفت وگوهای ذهنی در مورد جنبه های منفی زندگی را به وجود می آورد. افراد افسرده هم میتوانند احساس ناراحتی، اضطراب، پوچی، ناامیدی، درماندگی، بیارزشی، شرمساری یا بیقراری داشته باشند. ممکن است آنها اشتیاق خود در انجام فعالیتهایی که زمانی برایشان لذتبخش بوده از دست بدهند، نسبت به غذا بیمیل و کماشتها شوند، تمرکز خود را از دست بدهند، در بهخاطر سپردن جزئیات و تصمیمگیری دچار مشکل شوند، در روابط خود به مشکل برخورد کنند و به خودکشی فکر کرده، قصد آن را داشته باشند و حتی خودکشی کنند. اختلال افسردگی، ممکن است که باعث بیخوابی، خواب زیاد، احساس خستگی و کوفتگی، مشکلات گوارشی، یا کاهش انرژی بدن شود. این مشکل ممکن است به دلیل رویدادهای زندگی، شخصیت افراد، عوارض جانبی داروها، مصرف مواد مخدر و همچنین در نتیجه بیماری هایی مثل آدیسون، نشانگان کوشینگ، کمکاری تیروئید، بیماری لایم، اِم اِس، پارکینسون، درد مزمن، سکته مغزی، دیابت و سرطان ایجاد شود. مارتین سلیگمن از افسردگی به عنوان سرماخوردگی روانی یاد می کند، به دلیل اینکه شیوع بالایی دارد. این مشکل در زنان بیشتر از مردان رخ می دهد. «معرفی ابزار» پرسشنامه افسردگی بک برای اولین بار در سال 1961 توسط بک و همکارانش ساخته شد. در این پرسشنامه از آزمودنی خواسته میشود که احساس خود را در دو هفته اخیر در نظر بگیرد و به سوالات پاسخ دهد. این پرسشنامه برای سنجش شدت افسردگی در بزرگسالان و نوجوانان 13 سال به بالا طراحی شده است و دارای 21 ماده است. پرسشنامه افسردگی بک 2 (BDI-II) دارای 21 گویه است و هر گویه متشکل از 4 جمله است که احساس و رفتار فرد را نشان می دهد. هر گویه از 0 تا 3 نمره گذاری میشود و بنابراین فرد در این پرسشنامه میتواند نمرهای بین صفر تا 63 کسب کند (مارنات، 1394). «دستور اجرا» لطفا هر کدام از عبارت ها را با دقت بخوانید و جمله اي را كه بهتر از جمله هاي ديگر، احساس شما را در طي دو هفتة گذشته و در حال حاضر بيان مي كند، مشخص كنيد. اگر جمله هاي مختلف در برخي از گویه ها به نحو يكساني در مورد شما صدق مي كند، جمله اي را انتخاب كنيد كه در گزینه های پایین تر هستند و حالت شدیدتر را نشان می دهد. نام و نام خانوادگی*تلفن همراه شما*ایمیل شما* غمگینی*احساس غمگيني نميكنم.اغلب اوقات احساس غمگيني ميكنم.متوسط (خیلی ناخوشایند بود، اما تحمل کردم)به قدري غمگين و بي نشاطم كه نمیتوانم تحمل کنم.بدبینی*نسبت به آينده ، بدبين نيستم.بيش از گذشته نسبت به آينده، احساس بدبيني ميكنم.انتظار ندارم كه وضعم بهتر شود.احساس میکنم امیدی به آینده نیست و اوضاع فقط بدتر میشود.احساس شکست*احساس نميكنم كه شخص شكست خورده اي باشم.بيش از آنچه سزاوار بودم، شكست خورده ام.وقتي به زندگي گذشته ام نگاه ميكنم، شكستهای زیادی را ميبينم.احساس ميكنم كه شخص كاملاً شكست خورده اي هستم.فقدان لذت*به اندازة گذشته از چيزهايي كه از آن ها لذت مي بردم، لذت ميبرم.ديگر به اندازة گذشته، از چيزهاي اطرافم لذت نميبرم.از چيزهايي كه در گذشته برايم لذت بخش بودند، كمتر لذت ميبرم.از چيزهايي كه در گذشته لذت مي بردم، هيچ لذتي نمي برم.احساس گناه*احساس گناه خاصي ندارم.دربارة بسياري از چيزها كه در گذشته انجام داده ام و يا بايد انجام ميدادم، احساس گناه ميكنم.اغلب اوقات احساس گناه میکنم.همواره احساس گناه میکنم.احساسات مربوط به مجازات*احساس نميكنم كه دارم مجازات ميشوم.احساس مي كنم كه ممكن است مجازات شوم.انتظار مجازات دارم.احساس ميكنم كه دارم مجازات ميشوم.بيزاري از خويشتن*احساسم دربارة خودم مانند هميشه است.اعتماد به نفسم را از دست داده ام.از خودم مأيوسم.از خودم خوشم نمي آيد.عيب جويي از خويشتن*بيش از حد معمول، خود را مورد انتقاد يا سرزنش قرار نميدهم.بيش از گذشته، از خودم عيب جويي ميكنم.در مورد همة اشتباهاتم، خودم را مورد انتقاد قرار ميدهم.براي هر اتفاق بدي كه ميافتد، خود را سرزنش ميكنم.فكر خودكشي يا ميل به خودكشي*اصلاً در فكر آن نيستم که به خودم آسیبی برسانم.درباره اینکه به خودم آسیبی برسانم فکر میکنم، ولی این کار را نمیکنم.دلم مي خواهد خودم را بكشم.اگر مي توانستم خودم را ميكشتم.گريه*بيش از گذشته، گريه نميكنم.بيش از گذشته، گريه ميكنم.بخاطر هر چيز كوچكي، گريه ميکنم.احساس ميكنم كه مي خواهم گريه كنم، اما نميتوانم.بیقراری*بيش از حد معمول، بي قرار يا برآشفته نيستم.احساس ميكنم بيش از حد معمول، بيقرار يا برآشفته هستم.به قدري بي قرار و برآشفته ام كه نميتوانم آرام بگيرم.به قدري بي قرار و ناراحت هستم كه بايد اين طرف و آن طرف بروم و يا خودم را به كاري مشغول كنم.بي علاقگي*علاقه ام را نسبت به مردم و فعالیتها از دست نداده ام.كمتر از گذشته، به مردم و چيزها علاقه دارم.بيشتر علاقه ام را به مردم و چيزها از دست داده ام.علاقه مند شدن به هر چیز برایم دشوار است.بلاتكليفي*من مثل هميشه ميتوانم تصميم بگيرم.تصميم گرفتن برايم دشوارتر از حد معمول است.بيش از گذشته، در تصميم گيري مشكل دارم.دربارة گرفتن هر تصميمي، با اشكال روبرو ميشوم.احساس بي ارزشي*احساس میکنم آدم ارزشمندی هستم.احساس نميكنم به اندازه گذشته، ارزشمند و مفید هستم.در مقايسه با ديگران، خود را كم ارزش تر میدانم.بینهایت احساس بی ارزشی میکنم.از دست دادن انرژي*من به اندازه گذشته انرژی دارم.نسبت به گذشته، انرژي ام كمتر شده است.انرژي لازم براي انجام كارهاي زياد را ندارم.انرژي انجام هيچ كاري را ندارم.تغيير در ميزان خواب*در ميزان خواب من هيچ تغييري ايجاد نشده است.كمي بيش از حد معمول ميخوابم.تا اندازه اي كمتر از حد معمول ميخوابم.خيلي بيشتر از حد معمول ميخوابم.خيلي كمتر از حد معمول ميخوابم.بيشتر اوقات روز را ميخوابم.صبحها 1 تا 2 ساعت زودتر از خواب بيدار ميشوم و ديگر نميتوانم بخوابم.تحريك پذيري*بيش از حد معمول تحريك پذير نيستم.بيش از حد معمول تحريك پذير هستم.خيلي بيش از حد معمول تحريك پذير هستم.هميشه تحريك پذير هستم.تغيير در اشتها*اشتهايم تغييري نكرده است.اشتهايم تا اندازه اي كمتر از حد معمول است.اشتهايم كمي بيشتر از حد معمول است.اشتهايم خيلي كمتر از حد معمول است.اشتهايم خيلي بيشتر از حد معمول است.اصلاً اشتهايي ندارم.هميشه ميل زیادی به غذا خوردن دارم.اشكال در تمركز*تمركزم به خوبي گذشته است.نميتوانم به خوبی گذشته، تمركز داشته باشم.نميتوانم براي مدت طولاني ذهنم را روي موضوعي متمركز سازم.احساس ميكنم، نميتوانم روي هيچ چيزي تمركز پيدا كنم.خستگي و احساس ناتواني*بيش از حد معمول، خسته يا کسل نيستم.زودتر از حد معمول احساس خستگي يا ناتواني ميكنم.به قدری خسته یا کسل هستم که نمیتوانم كارهايي را كه قبلاً انجام ميدادم، انجام بدهم.به قدری خسته یا کسل هستم که نمیتوانم بيشتر كارهایي را كه قبلاً انجام ميدادم، انجام دهم.بي علاقگي به امور جنسي*تغيير تازه اي در علاقة من به امور جنسي ام پديد نيامده است.علاقه ام به امور جنسي كمتر از گذشته شده است.علاقه ام به امور جنسي در حال حاضر، خيلي كمتر شده است.علاقه ام به امور جنسي را كاملاً از دست داده ام.محاسباتجمع امتیاز شما افسردگی ندارید و یا میزان آن در شما بسیار ناچیز است.عدم افسردگی ایمیلشما دارای مقدار خفیفی از افسردگی هستید. بهتر است برای افزایش کیفیت زندگی خود، در این زمینه مطالعاتی داشته باشید و یا از یک متخصص کمک بگیرید.افسردگی خفیف ایمیلشما دارای سطح متوسطی از افسردگی هستید و ممکن است در برخی زمینه ها مشکلاتی را برای شما به وجود آورد. بنابراین برای بهبود کیفیت زندگی و عملکرد خود بهتر است از یک متخصص (روانشناس) کمک حرفه ای بگیرید.افسردگی متوسط ایمیلشما دارای سطح شدیدی از افسردگی هستید که ممکن است در عملکرد اجتماعی، شغلی یا تحصیلی و یا روابط شما مشکلاتی را به وجود آورد. هرچه نمره شما بیشتر بوده و به 63 نزدیکتر شود، شدت افسردگی در شما بیشتر است. این میزان از اضطراب ممکن است خود به خود بهبود پیدا نکند و بهتر است هرچه سریع تر از یک متخصص (روانپزشک یا روانشناس بالینی) کمک حرفه ای بگیرید.افسردگی شدید ایمیلPsychology test By dgpro Δ مانی منجمی آزمون سنجش دوقطبی آزمون سنجش وسواس فکری