تحقّق گرایی انتزاعی
Abstract Realization
ميرا: آرش، يه وقتايى فك ميكنم تو، بيشتر از اونكه عاشق من باشى، عاشق “ايده” ى شخصى خودت از عشق هستى.
آرش: به فرض اينكه تعريفمون از عشق يكى باشه، ميشه بگى منظورت از “ايده” راجع به عشق چيه؟
ميرا: حسم اينه كه تو تعريف و انتظاراتت از عشق رو، روى من فرافكنى كردى، بدون اينكه به “واقعيت” من، نيازهاى من و تعريف من از عشق توجهى كنى.
آرش: ميخواى بگى فرديّت تو رو نميبنم؟
ميرا: ميخوام بگم، عشقى كه خلق كردى كار ذهن خلاقته، نه واقعيت بر آمده از صميميت حقيقى خلق شده بين من و تو…تو اين عشق رو با هركسى كه انتخاب كنى ميتونى بسازى، و محدود و مربوط به من نيس.
آرش: و تو ميخواى مربوط و از اون مهمتر “محدود” به تو باشه.
ميرا: من ميخوام واقعى باشم نه انتزاع ملوّن ذهن ديوانه ى تو.
پ.ن اين فريم در پاييز ٢٠١٩ ميلادى از دو كيوسك تا حدى عاشق در لندن گرفته شد.
اندیشگاه روان سازه (ائتلاف روان، فلسفه و هنر)