خداحافظ میرا
Mira, goodbye
آرش: من صبورم ميرا!
ميرا:آرش، صبر مهمه، حتّى شايد لازم! ولى هيچ چيز به اندازه ى صبر تو يك روند غلط نميتونه كشنده و مهلك باشه.
آرش: روند غلط؟ كشنده؟ واسه كى؟
ميرا: واسه رابطه، آرش ارتباط انسانى مثل يك كودك نياز داره مراقبش باشى و نگران رشد و امنيتش… به نظرت چقدر مادر پدر خوبى هستيم واسه رابطمون؟
آرش: بم بگو چى تو سرته؟
ميرا: يك چيزايى و “فقط” صبر و زمان حل نميكنه، لازمه زمان وايسته! “فاصله” بگيرى، “فكر” كنى، از دور نگاه كنى و اگه تصميمتو گرفتى، اينبار با يك “خودِ” عملكردى و منسجم برگردى..
آرش: اينو ازم ميخواى؟ كه برم؟
ميرا: تو اينو شنيدى از من؟ من ازت چيزى نميخوام اين رابطه ست كه اينو از هردوى ما تمنّا ميكنه!
آرش: نگفتى تا كى؟
ميرا: مخاطب اين سوال از من به تو نزديكتره…
…
پ.ن اين فريم و ژوئن ٢٠١١ در ايستگاه قطار شهر ساحلى برايتون در جنوب انگلستان گرفتم.
اندیشگاه روان سازه (ائتلاف روان، فلسفه و هنر)